English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1231 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time sampling U نمونه گیری زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
survey U نمونه گیری
surveyed U نمونه گیری
surveys U نمونه گیری
coring U نمونه گیری
sampling U نمونه گیری
samplery U نمونه گیری
area sampling U نمونه گیری منطقهای
sampling theory U نظریه نمونه گیری
sampling distribution U توزیع نمونه گیری
sampling unit U واحد نمونه گیری
sampling bias U سوداری نمونه گیری
accumulative sampling U نمونه گیری پیاپی
sampling error U اشتباه نمونه گیری
domal sampling U نمونه گیری خانواری
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
sampling population U جامعه نمونه گیری
area sampling U نمونه گیری منطقه یی
activity sampling U نمونه گیری از فعالیت
behavior sampling U نمونه گیری از رفتار
double sampling U نمونه گیری چندگانه
stratified sampling U نمونه گیری لایهای
quota sampling U نمونه گیری سهمیهای
random sample U نمونه گیری تصادفی
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
proof sheet U نمونه غلط گیری
test town U شهرمورد نمونه گیری
random sampling U نمونه گیری تصادفی
sampling error U خطای نمونه گیری
cluster sampling U نمونه گیری خوشهای
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
controlled sampling U نمونه گیری کنترل شده
simple randon sampling U نمونه گیری تصادفی ساده
sampling variability U تغییر پذیری نمونه گیری
stratified random sampling U نمونه گیری لایهای تصادفی
systematic random sampling U نمونه گیری تصادفی منظم
wine taster U جام شراب مخصوص نمونه گیری
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
foundry proof U نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
sometime U یک زمانی
time sense U حس زمانی
synchrony U هم زمانی
synchronization U هم زمانی
whilom U یک زمانی
simultaneeity U هم زمانی
eternities U بی زمانی
eternity U بی زمانی
timeline U خط زمانی
time limits U حد زمانی
onetime U یک زمانی
temporal U زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
monomial U یک زمانی
time limit U حد زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
examples U نمونه
precedent U نمونه
precedents U نمونه
typed U نمونه
sampling U نمونه
paragon U نمونه
paragons U نمونه
example U نمونه
types U نمونه
patterns U نمونه
type U نمونه
specimens U نمونه
specimen U نمونه
strickle U نمونه
schemata U نمونه
progenitors U نمونه
module U نمونه
formats U نمونه
format U نمونه
progenitor U نمونه
schema U نمونه
pattern U نمونه
exemplars U نمونه
exemplar U نمونه
modules U نمونه
instance U نمونه
instances U نمونه
sampled U نمونه
sample U نمونه
modelled U نمونه
models U نمونه
breadboard U نمونه
modeled U نمونه
forme U نمونه
foretype U نمونه
paradigm U نمونه
paradigms U نمونه
ensample U نمونه
copying U نمونه
copy U نمونه
copies U نمونه
copied U نمونه
model U نمونه
representative U نمونه
calligraph U نمونه
representatives U نمونه
copyslip U نمونه
typicalness U نمونه
temporal maze U ماز زمانی
time path U مسیر زمانی
time error U خطای زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time yield U تسلیم زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time fire U تیر زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time estimation U براورد زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
unit of time U واحد زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
lapse U فاصله زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
lapses U فاصله زمانی
lag U تاخیر زمانی
temporal sign U علامت زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
time bar U محدودیت زمانی
timer switch U کلید زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time constant U ثابت زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
timetrend U روند زمانی
interval U فاصله زمانی
lagged U تاخیر زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
lags U تاخیر زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
lapsing U فاصله زمانی
timeline U تسلسل زمانی
time division multiplex U تسهیم زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time base U مبدا زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
schedules U برنامه زمانی
times U زمانی موقعی
time limit U محدودیت زمانی
time quantum U ذره زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time priority U تقدم زمانی
time preference U ترجیح زمانی
scheduled U برنامه زمانی
time lag U فاصله زمانی
time schedule U برنامه زمانی
temporal U جسمانی زمانی
time limits U محدوده زمانی
timed U زمانی موقعی
flashback U وقفه زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time U زمانی موقعی
time priority U اولویت زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time interval U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time frames U چارچوب زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time score U نمره زمانی
time pressure U فشار زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
time limit U محدوده زمانی
pressure of time U فشار زمانی
time slice U برش زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
time study U بررسی زمانی
in a short time U در اندک زمانی
vintage model U الگوی زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time table U جدول زمانی
schedule U برنامه زمانی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1چیزی که عوض داره گله نداره
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1confinement factor
2interfereometry
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com